گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 75
شماره 84 - بهمن 1386








شعبده بازان صحنه علم و فرهنگ
... بیمقدمه و حاشیهروي عرض میکنم. خودنمایی و عرض اندام در میدان هیچ یک از شاخهها و شعب علوم و فنون به سادگی و
سهولت حوزههاي علوم انسانی و دینی نیست. شاید از این سخن متعجب شده و یا در میزان درك و فهم نگارنده تردید کرده باشید.
اگر قبول ندارید در همین لحظه امتحان کنید! از اولین نفري که با او مواجه میشوید شروع کنید. فرقی نمیکند که بقال سر کوچه
باشد یا خانم بزرگ که همه براي او احترام قائلند. رانندة اتوبوس واحد، پاسبان سر چهارراه و یا معلم فیزیک و علم الاجتماع. هیچ
کدامشان نه تنها سؤالهاي شما را در مباحث مختلف فرهنگی و مذهبی و اجتماعی بیپاسخ نمیگذارند، بلکه در طرفۀالعینی
نظریهپردازي هم میکنند. نقد میزنند. راه مینمایند و اگر روزنامه و هفتهنامۀ بیدر و پیکري هم بیابند که از قضا هزاران نمونهاش
پرشین » را میتوان سراغ گرفت، مقاله هم مینویسند. بر و بچههاي جوان و نو خط که جاي خود دارد، پیرمردها هم صدقۀ سر
براي خود وبلاگ راه میاندازند و افاضۀ فیض میفرمایند. این همه نشانه و دلیل جایی براي تردید در برابر عرض بنده « بلاك
میگذارد؟ کار سادهتر از آن است که تصور میفرمایید! راستی چند نفر از همین آقایان و خانمها در وقت خراب شدن رادیو یک
موجشان حاضرند دست به کار شوند یا براي کشف محلّ گرفتگی لولۀ فاضلاب منزلشان آستین بالا بزنند؟ اگر جز این بود کنار
زنگ درب ورودي هر خانهاي در این شهر بزرگ دهها برچسب زرد و قرمز شماره تلفن لوله بازکنی چشم را خیره نمیکرد. از میان
یک میلیون نفر صاحب تلفن همراه، سه نفر را هم نمیتوانید پیدا کنید که براي کشف علت خرابی گوشیاش به خود جرأت دهد و
پشت آن را باز کند، ولی همۀ آن یک میلیون نفر دربارة عموم مباحث کلامی، فقهی، اخلاقی، شعر و ادب، سیاستمدینه، تاریخ و
اقتصاد نظر میدهند. آسیبشناسی میکنند، راهبرد ارائه میدهند و به راحتی آب خوردن رأي هر صاحب دفتر و دیوان و اعتباري
را به سخره میگیرند. پزشکان و مهندسان زیادي را میتوان نشان گرفت که راه کج کرده و یک شبه وکیل، وزیر، مدیر، صاحب
منصب و حتی مبلغ و مبشر، نویسنده و شاعر شده اند و در باب فرهنگ و مذهب و تربیت نفوس و سیر و سلوك افاضۀ فیض
میفرمایند، ولی از میان یک میلیون معلم ادبیات و فلسفه و الهیات یک نفر را هم نمیتوان سراغ گرفت که مطب چشمپزشکی
تأسیس کرده باشد یا کسی امضا و مهر آنها را به عنوان کارشناس فنی آب و گاز و برق پاي قرارداد یا پروژهاي فنی مهندسی
پذیرفته باشد. به همین سادگی و در نهایت سهولت. گویا ساحت اینگونه مباحث و شاخهها از شجرة علم و دانش چنان بدیهی
فرض شده است که براي دست یازیدن به آنها حاجت به هیچ معلم و مربی و واسطهاي ندارند. در اولین لحظۀ تولد، کسب مدارج
عالی آنها براي عموم خلایق حاصل است. گفتوگو از مقامات بلند عرفانی و حتی رسیدن به آن درجات که دیگر نگو و نپرس!
چیزي که با یک رشتۀ تسبیح و چند چرت و رؤیا و تهماندة بشقاب صاحبان مقامات حاصل میشود که این حرفها را ندارد. اگر
این هم دست نداد از هر روزنامهفروش و کتابفروشی سر کوچه میتوان کتابهایی را خریداري کرد که به صورت خودآموز راه
صفحه 6 از 50
و رسم یک شبه مرشد و طبیب نفوس شدن را آموزش میدهند. با یکهزار و پانصد تومان وجه رایج پول یک ساندویچ کوفتی
دوران شد. کسب سایر مناصب و مقامات اجتماعی و تریبونهاي رسانهاي که دیگر مثل « حسن خرقانی » و « بایزید بسطامی » میتوان
آب خوردن است. اسبابش چند جمله گندهگویی و ادعا، آشنایی با یکی دو تهیه کننده، یک عینک شیک طبی و یک کیف
پررویی و زبانآوري است. اینها هر قفل بستهاي را باز میکند و همه را به عجب میآورد. حال اگر یکی دو عنوان دهانپرکن و
و یا تلفیق و ترکیب آنها هم فراهم باشد چه بهتر. « مؤلف گرامی » و « پژوهشگر ارجمند » ،« حجتالاسلام » ،« دکتر » گوش کرکن مثل
خدا بر عرض و طول مؤسسات و دلالان رسالهنویس و کتابنگار هم بیفزاید. شش ماه نشده براي شما یکی دو کتاب و رساله
تألیف و به نامتان به چاپ میرسانند و با هر طرح و جلدي خدمتتان تقدیم میکنند تا کلکسیون عناوین و القابتان کامل شود. تنها
کافی است سر کیسه را شُل کنید. طیّ یک برنامه ادواري عکس و خبرتان در صفحات دلخواهتان در روزنامههاي شهر به چاپ
معروف نیست. آن را بعد از صد و بیست « خبر » میرسد تا همیشه به روز باشید و کسی شما را فراموش نکند. زبانم لال منظورم آن
قدیمیها تکیه به پشتی میزدند و مینشستند و یک دور تفسیر » : سال وراث میزنند. خدا رحمت کند استادي داشتم که میگفت
.« قرآن مثل کشف الاسرار و عدة الابرار مینوشتند و حالا، هر کس بتواند از روي صفحات آن بخواند به او مدرك دکتري میدهند
یکی از رفقا نقل میکرد که از بیست سال پیش تا حالا هزار بلا سر خودش آورده تا بر خودش مسلط بشود و در میان غوغاي روز و
در یکی از خیابانهاي شمال شهر، کلاس « مرشدي » شب دو رکعت نماز با حضور قلب به جا بیاورد، ولی اخیراً باخبر شده که
سیصد چهارصد نفري آموزش سیر و سلوك به راه انداخته است و با حق عضویت ماهی چهل پنجاه هزار تومان راه و رسم جلب
حلقههاي رحمانیت و شفا دادن بیماران صعبالعلاج و دور کردن شیطان از صحن دل و خانه و حتی طیالارض را آموزش میدهد.
میگفت وقتی یاد آن همه تلاش براي یک مثقال حضور قلب در نماز میافتم و آن را با کرامات مرشد عالیمقام مذکور مقایسه
در قید حیات بودند حلقۀ مریدي « میرزا جواد ملکی تبریزي » یا « قاضی » میکنم بر عمر رفته حسرت میخورم. بیشک اگر مرحوم
این مرشد را علیالدوام در گوش میکردند. امیدوارم شهرستانیها حسرت دوري از این همه امکان در شهر تهران را نخورند و در
این زمستان سرد و یخبندان براي سفر شال و کلاه نکنند. در شهر و دیار خودشان حتماً یکی دو نفر از این جنس را میتوانند پیدا
کنند. بعید نیست دورههاي فشردة مکاتبهاي و آموزش از راه دور هم بگذارند تا هیچ کس بینصیب نماند. مثل همان دورههاي
« پیاده » معروف به « شیخ جعفر » دکتري و فوقلیسانس که دیگر در پشت کوههاي زاگرس هم دایر است. دلم به حال مرحوم
میسوزد که در هواي یار و مرشد و مراد بیش از پنجاه بار راه میان مشهد و کربلا و نجف را پیاده طی کرد تا راه به جایی برد. با
شده باشد. به برکت همین شلوغ بازار است که این « طیالارض » این همه، هیچ کس در شرح سوانح احوالش ننوشته که مدعی
به راه افتاده و از سفرة گشاد و حاتم بخشی برخی سازمانها و نهادهاي رسمی و بودجه دولتی هر رطب و « دلالان فرهنگی » ، روزها
یابسی را به هم میبافند گروههاي پژوهشی به راه میاندازند، جشنوارهها و همایشها برپا میکنند آن هم با صدگونه کورباش و
دورباش در سالنهایی به بزرگی زمین چمن استادیوم آزادي و دست آخر هم چند جزوة سیمی شده و چند مجموعه از مقالههاي
رسیده و یا سفارش داده شده را به عنوان حاصل کار و چارة همۀ مشکلات ریز و درشت سیاسی، اجتماعی، اقتصادي و فرهنگی
تقدیم حضرات صاحب منصبان میکنند تا مبادا از صرف هفت، هشت میلیارد پول بیزبان وجدانشان تیر بکشد و آنچه از قبل آن
به جیب مبارك میریزند به جانشان ننشیند و قاتل جانشان بشود. در حالی که با هزینه همان برنامهها میشد تمامی مشکلات مورد
گفتوگو را برطرف کرد. تعداد ساختمانها، ادارات و پروژههاي فرهنگی و مذهبی در دست اجرا که جملگی مشغول به فعالیت
حول موضوع و عنوانی واحد و مشترکند و جملگی هم از کیسه مردم تغذیه میکنند در تهران و قم خارج از شمار است. در برخی
دستگاهها که کار بسیار سهل شده است، خودشان برنامه میسازند، خودشان از موفقیت برنامهها آمار میدهند، خودشان به
خودشان جوایز ویژه اعطا میکنند و گاه با برپایی جلسات نقد و بررسی، آراي مثبت و دلخواه خود را از زبان مردم پخش میکنند
صفحه 7 از 50
تا چشم همه را کور و زبان همه را بسته باشند. اگر هم زبان در نقد عملکردشان باز کنی، وکیل و دیوان دعاوي را به رخ میکشند
یا تو را متهم به مخالفت با اصول و فروع مسلم و حقه میکنند تا از میدان به در کرده باشند. روزي در یکی از برنامههاي تلویزیونی
از زبان کارشناسی شنیدم که میگفت در هیچ کجاي جهان به اندازة کشور خودمان امکان به دست آوردن راحت و ساده پول
وجود ندارد. پر بیراه هم نمیگفت. وقتی هر از چندي جماعتی بیایند و همۀ پیشینیان را بر خطا و خود را مصیب و بر صواب معرفی
کنند همین میشود؛ یعنی همۀ بازي از نو، همۀ تجربهها از نو، همۀ نیروها از نو. جماعتی دیگر هم که در پررویی سنگ پاي قزوین
را از رو بردهاند، گمان میکنند در شهر کوران و کران زندگی میکنند. طرح و برنامه و قول دیگران را به نام خود مصادره
میکنند، آنها را پس و پیش میکنند و با مقدمهاي و مؤخرهاي به نام خود قالب میزنند و از آن وسیلهاي براي ارتقا به بلنداي برج
و بارو میسازند و آنگاه درها را بر مردان مرد از قبیلۀ دانایی و تجربه و صداقت میبندند تا مبادا عرصه بر آنها تنگ و پایههاي
صندلی و منصبشان سست شود. اینان شعبدهبازان عرصۀ علم و فرهنگ و هنرند. بگذریم، شرح این هجران و این خون جگر این
زمان بگذار تا وقت دگر در پایان اجازه میخواهم حرف خودم را پس بگیرم. اشکالی دارد؟ این را هم بگذارید کنار سایر مطالب.
آنطور هم که میپندارند نیست. کار به غایت سخت است اگر جایگاه علم و فرهنگ و معرفت دانسته شود. کار بسیار سخت است،
کار بسیار سخت است وقتی دانسته شود آن امام عادل، ناظر و « چشمی بینا نظارهگر ماست و امام عادل منتظر ما » وقتی دانسته شود
منتظر میفرماید: ما از اخبار و اوضاع شما کاملًا آگاهیم و هیچ یک از آنها بر ما پوشیده نیست. 1 ما را از شیعیان دور نگه نمیدارد،
مگر کردارهاي آنان که به ما میرسد و براي ما ناخوشایند و دور از انتظار است. 2 هر کس به [ناحق] چیزي از اموال ما را بخورد
همانا آتش در شکم خود میخورد و به زودي در آتش جهنم میافتد. 3 نظر شما چیست؟ ساده است یا سخت؟ سردبیر پینوشتها:
، 3. محمّد باقر مجلسی، همان، ج 53 . 2. شیخ صدوق، کمالالدین، ص 521 . 1. محمّد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 53 ، ص 175
. ص 177
رازهایی ناگفته از انقلاب اسلامی
خاطرات کارتر را میخواندم. او گفته بود در طول چهار سال ریاست جمهوريام سه بار گریه کردم: دفعه اول وقتی بود که شاه
فرار کرد. برایم قابل باور نبود. دفعۀ دوم هنگام اشغال سفارت ما در ایران بود و سومین بار هم در ماجراي طبس بود. اشاره: فرصتی
برسیم و از ایشان برخی خاطرات را دربارة دیدارهایشان با علما و « غلامحسین حیدري » دست داد تا به خدمت جناب آقاي
نقلقولهایشان دربارة انقلاب اسلامی ایران و آیندة آن بشنویم. آقاي حیدري در حال حاضر در سمت قائم مقام وزارت آموزش و
پرورش مشغول به خدمتند و تمامی سالهاي گذشته را به عنوان یکی از خدمتگزاران عرصۀ فرهنگ اسلامی در سمتهاي مدیریت
فرهنگی نهادها و سازمانها پشت سر گذاشتهاند. به مناسبتهاي مختلف برخی خاطرات و نقلقولهاي ایشان تقدیم خوانندگان
محترم موعود خواهد شد. إنشاءالله. ما صاحب داریم حضرت آیتالله میرزا مهدي اصفهانی(ره) از علماي بزرگ اصفهان بود که به
مشهد آمده بود. بسیاري از بزرگان الآن از شاگردان ایشان هستند. مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی یکی از شاگردان ایشان از
یاد امام زمان ارواحنا فداه را زنده نگه بدارید. هرجا هستید به » : مرحوم آیتالله اصفهانی نقل میکند که ایشان مکرر میفرمودند
« ما صاحب داریم » ایشان بر عبارت .« یاد ایشان باشید، نام و یادشان را براي دیگران نیز زنده کنید و دربارة آن حضرت صحبت کنید
خیلی تأکید میکردند. افراد متعددي این خاطرة مرحوم قزوینی را براي ما نقل کردند. ایشان میگوید: روزي مرحوم میرزا مهدي
واقعیت این است که رضاخان اوقاف را مصادره کرده، در نتیجه ما » : اصفهانی همۀ طلاب ساکن مشهد را جمع کرد و به آنها فرمود
در آن جلسه .« وجوهاتی نداریم که به شما بدهیم. از این به بعد شهریه قطع خواهد شد ولی فراموش نکنید که ما صاحب داریم
روي این مطلب خیلی تأکید کردند که ما رها نیستیم و صاحب داریم. مرحوم حاج شیخ مجتبی نقل میکند، ما به همراه خانواده از
صفحه 8 از 50
قزوین آمده بودیم. مدتی گذشت، شرایط برایمان سخت شد. تا مدتی از مغازهداري که با او آشنا بودیم قرض میگرفتیم و آذوقه
تهیه میکردیم. روزي آن مغازهدار گفت: چون مقدار بدهی شما زیاد شده از این به بعد از دادن قرض شرمنده هستم. میخواستم از
یکی دیگر از بازاریان پول بگیرم که احساس کسر شأن کردم و سراغ او نرفتم. دست خالی و دیروقت به خانه رفتم. مادرم که بیدار
مانده بود از من پرسید مجتبی چیزي آوردهاي؟ گفتم: نه. با محبت مادرانه به شوخی گفت: اشکالی ندارد. ما که روز را روزه
گرفتیم، شب را هم شبه میگیریم. حاج شیخ مجتبی میگوید: دیدم کوبۀ در را میزنند. مادرم [یا به نقل برخی خودشان] دم در
رفت. یک نفر بستهاي به او میدهد و میگوید، به مجتبی بگویید: ما هواي او را داریم. مرحوم آیتالله قزوینی به مرور تا آنجا
پیشرفت میکند که به مقام تشرف اختیاري میرسد. آقاي محمدرضا حکیمی در کتاب متأله قرآنی 1 متذکر این قابلیت شده
است.از حاج شیخ مجتبی قزوینی با آن مقامات فوقالعاده، مطالبی دربارة انقلاب اسلامی نقل شده که غالباً در کتاب متأله قرآنی
هم آمده است و تذکر آنها خالی از لطف نیست. آقاي حیدر رحیمپور ازغدي یکی از نیروهاي انقلابی خراسان که سالها در
خدمت حاج شیخ مجتبی بوده، نقل میکند: قبل از سال 1342 ، روزي به محضر آیتالله قزوینی رفتم و از ایشان پرسیدم: سرنوشت
بعد از تبعید امام خمینی(ره)، روزي به خدمت .« این آخرین شاه است و سلطنت به او ختم میشود » : این شاه چه میشود؟ فرمودند
ایشان رسیدم و عرض کردم: حاج شیخ، شما فرمودید این آخرین شاه است ولی او که امام را تبعید کرد؟ با ناراحتی ادامه دادم: پدر
والله بالله تالله این » : او پدران ما را تباه کرد، و خود او ما را و بچههاي او بچههاي ما را. مرحوم حاج شیخ مجتبی در آنجا فرمودند
بعدها موضوع امام جديتر شد. روزي دیگر که به خدمت ایشان شرفیاب شدم .« شاه، آخرین شاه است و سلطنت به او ختم میشود
در سفري که .« از امام تقلید کنید. ایشان مرجع بر حق است و لازم است همه از ایشان تبعیت و حمایت کنیم » : به طور قطعی فرمودند
جمعی از خراسان، همچون: میرزا جواد آقاي تهرانی، آیتالله خزعلی و... سال 1342 در قم به محضر امام شرفیاب شدند، آیتالله
شیخ مجتبی قزوینی که در میان آن جمع حضور داشتند دربارة امام خمینی(ره) میفرماید: این مرد مرد حق است، اما همراهان
همراه نیمه راهند و تا آخر ایشان را همراهی نمیکنند. این مرد یک تنه ادامه میدهد تا پیروز شود.آقاي محمدرضا حکیمی هم نقل
میکند، بعد از دستگیري امام تا مدتی معلوم نبود که چه بر سر ایشان آوردهاند. اندکی بعد از تبعید امام در سال 1342 ، روزي در
مدرسۀ علمیۀ نواب (مشهد) بودم که طلبهاي آمد و گفت امام را شهید کردند. خیلی ناراحت شدم. خدمت آیتالله قزوینی رفتم و به
جدّ ایشان، حضرت موسی بن جعفر(ع) هم » : ایشان عرض کردم که چنین خبري شایع شده است. ایشان هم خیلی ملایم فرمودند
این صحبت به شایعه دامن زد. من خیلی متأثر شدم و همانجا در محضر ایشان .« مدتی طولانی زندانی بودند و بعد هم شهید شدند
گریه کردم. لحظاتی آیتالله شیخ مجتبی قزوینی دستشان را بر پیشانیشان گذاشتند و به اندیشه فرو رفتند. لحظاتی بعد فرمودند:
بعد از آن اعلام شد که امام به ترکیه تبعید شدهاند و سالم هستند. این .« امام زنده است و به زودي خبر سلامتی ایشان را میشنوید »
مطلب، مقام و اشراف آیتالله قزوینی را نیز میرساند. اتکاي به خدا در کتاب همگام با خورشید نقل شده و خودم هم از مرحوم
فردوسی پور که به تازگی فوت کردهاند، شنیدم که وقتی صدام معدوم، امام خمینی را از عراق به ترکیه تبعید کرد روزي به امام
عرضه داشتم: صدام که ما را اخراج کرده، به کویت هم که ما را راه ندادند، اگر هم به تهران برگردیم که اعدام خواهید شد؛ حال
بعد از آن هم براي عبادت رفتند. من کنجکاو شدم که ببینم در ساك شخصی .« فردا صبح به شما میگویم » : چه کنیم؟ امام فرمودند
ایشان چیست. باخودم میگفتم حتماً کسی که در مقابل دنیا ایستاده در ساکش اسلحه و پول هنگفتی باید داشته باشد. ساك را
بیاجازه باز کردم و در نهایت ناباوري دیدم که در آن ساك تنها یک حوله و یک دست پیجامه است. دیدیم با آن قدرتی که خدا
به امام داده بود و با اتکایی که به امام زمان ارواحنا فداه داشتند، به پیروزي کامل رسیدند. امام، نظام شاهنشاهی را براي همیشه
نابود کرد که امر غیر ممکنی مینمود؛ صدام را به ذلت کشاند و ابهت آمریکا را هم با ماجراي لانه جاسوسی و همچنین طبس از
بین برد. فرو ریختن همۀ ابرقدرتها این نکته را دربارة عظمت و اعجاز انقلاب اسلامی متذکر شوم؛ کتابی از رونکی نویسندة
صفحه 9 از 50
ایتالیایی میخواندم. او در آنجا نوشته که، ماجراي طبس طوفان شن و انهدام هواپیماهاي ارتش امریکا از نظر علمی حیرتآور
است. او به طور مفصل نوع هواپیماها، بالگردها و دیگر تجهیزاتی را که آمریکا پس از پیشبینی دقیق آب و هوا، با همراهی
عربستان، رژیم صهیونیستی، دولت گذشته ترکیه و منافقان استفاده کرده بود، شرح میدهد و از اینکه ناگهان همۀ محاسبات به هم
خورد، تعجب میکند. یعنی قدرتی که توانسته در کرة ماه نیرو پیاده کند، در طبس تمام محاسبات و تکنولوژياش زمینگیر
خاطرات کارتر را میخواندم. او گفته بود در طول چهار .« عقاب آمریکا در طبس بال و پرش ریخت » : میشود. سپس مینویسد
سال ریاست جمهوريام سه بار گریه کردم: دفعه اول وقتی بود که شاه فرار کرد. برایم قابل باور نبود. (این اولین سیلی امام زمان
ارواحنا فداه به صورت آمریکا بود)، دفعۀ دوم هنگام اشغال سفارت ما در ایران بود و سومین بار هم در ماجراي طبس بود. منشی
وقت کاخ سفید در خاطراتش نوشته است: کارتر عملیات را از طریق یک تلویزیون مدار بسته رهبري میکرد. در مرحلهاي ژنرال
آمریکایی ظاهر میشود و میگوید عملیات با صد در صد شکست مواجه شد. منشی نقل میکند، چشمان کارتر به قدري از شدت
خشم قرمز شده بود که به شوخی به او گفتم چشمانتان با کراوات قرمز رنگی که پوشیدهاید همرنگ شده است. این شکستها را
.« ما صاحب داریم » در حالتی در نظر بگیرید که امام کاملًا با دستان خالی در میدان قرار داشتند. اینها همه مصادیق این عبارتند که
خود حضرت امام هم روي این عبارت خیلی تأکید میکردند.
واتیکان و رسانه
به معناي ناظر رومی دارد که حدود 150 سال است منتشر میشود. این « لوسر واتوره رومانو » واتیکان یک روزنامۀ رسمی به نام
روزنامه به زبان ایتالیایی است و به طور همزمان، به چند زبان دیگر مثل انگلیسی، فرانسوي و لهستانی نیز منتشر میشود. خلاصۀ
مطالب این روزنامه به صورت هفتگی، در هفتهنامهاي به همین نام منتشر میشود که زبانهاي بیشتري را در بر میگیرد. گفتگو با
حجت الاسلام دکتر محمد مسجد جامعی محقق و سفیر سابق ایران در واتیکان اشاره: گفتوگو کردن با کسانی که از نزدیک
شرایط زندگی غربی را تجربه کرده و بیواسطه با فرهنگ حاکم بر مردم آن سامان روبهرو شدهاند، کمک بزرگی است براي
درست قضاوت کردن دربارة غرب؛ بسیار پیش میآید که در گفتوگوهاي روزانه، نوشتهجات مطبوعاتی و سخنرانیها مطالبی به
غرب و متفکران آنجا نسبت داده میشود بیآنکه کسی یا کسانی از خود بپرسند تا چه اندازه این آمارها و گفتهها از سندیت
برخوردارند. زیرا میتوان مدعی شد در بسیاري از موارد اطلاعات از منابع ترجمه شدهاي به دست آمده که اگر از علمیت متن
اصلی و ترجمۀ درستی هم برخوردار باشند، باز هم حاصل تفکرات یک شاهد غیر اینجایی است و نه نتایج دریافتهاي مستقیم
یک محقق ایرانی؛ در حوزة رسانه با توجه به غربی بودن ذاتی پدیده هایی چون تلویزیون این مسئله اهمیت بسزایی دارد. مجالی
دست داد تا در گفتوگویی نه چندان بلند، پاي سخن کسی بنشینیم که خود مدتها در قلب دنیاي مسیحیت، یعنی واتیکان
روزگار گذرانده بود و میتوانستیم بیشتر از حال و هواي حضور دین مسیحیت و کلیساي کاتولیک در رسانههاي آن دیار باخبر
شویم. حجتالاسلام دکتر محمد مسجدجامعی سفیر پیشین ایران در واتیکان بوده و هماکنون سفیر ایران در مراکش هستند. لطفاً
کمی دربارة رسانههاي دینی مسیحیت کاتولیک و چگونگی فعالیتهایشان بگویید. در جهان کاتولیک، دو دسته رسانه وجود
دارد؛ یک گروه رسانههاي مربوط به مرکزیت کلیساي کاتولیک، یعنی واتیکان است و گروه دیگر رسانههاي مرتبط با کلیساهاي
کاتولیک کاتولیکی وجود دارد، براي خود، رسانۀ گروهی دارد؛ اعم از مطبوعات، رادیو و گاه تلویزیون. اما دربارة رسانههاي
به معناي ناظر رومی « لوسر واتوره رومانو » مربوط به واتیکان، باید گفت که به لحاظ رسمی، واتیکان یک روزنامۀ رسمی به نام
دارد که حدود 150 سال است منتشر میشود. این روزنامه به زبان ایتالیایی است و به طور همزمان، به چند زبان دیگر مثل انگلیسی،
فرانسوي و لهستانی نیز منتشر میشود. خلاصۀ مطالب این روزنامه به صورت هفتگی، در هفتهنامهاي به همین نام منتشر میشود که
صفحه 10 از 50
« اُوِنیره » زبانهاي بیشتري را در بر میگیرد. روزنامۀ دیگري با رویکرد اجتماعی سیاسی دینی نیز در ایتالیا منتشر میشود، به نام
که به قول خودشان، روزنامهاي است با گرایش کاتولیکی و وابسته به شوراي اسقفی ایتالیا؛ اما روزنامۀ رسمی واتیکان نیست. در
این روزنامه، اخبار زیادي دربارة کلیساي کاتولیک، واتیکان و ... درج میشود. روزنامهها و نشریات متعدد دیگري نیز هستند که
در ایتالیا و دیگر کشورهاي جهان منتشر میشوند که البته رسمی نیستند. اما واتیکان به طور رسمی تلویزیون ندارد و به طریق اولی،
به معناي تلویزیون صلح راهاندازي « تله پاچه » تلویزیون ماهوارهاي هم ندارد. البته در اوایل دهۀ 90 ، یک شبکۀ تلویزیونی به نام
شد که برنامههاي آن در رم تهیه میشود. این تلویزیون با گرایش کاتولیکی، عموماً اخبار و تحولات پاپ را پوشش میدهد و در
کنار آن، برنامههاي مذهبی و دینی دیگري نیز پخش میکند. این شبکۀ تلویزیونی که هنوز به عنوان تلویزیون رسمی معرفی نشده،
در اواخر دهۀ 90 ، از یک کانال ماهوارهاي پخش شد و هنوز پخش ماهوارهاي دارد. تا زمانی که من در واتیکان بودم، این شبکه
تنها به زبان ایتالیایی برنامه داشت و فکر میکنم هنوز همانگونه باشد. بنابراین، واتیکان تنها دو رسانۀ رسمی دارد؛ یکی روزنامۀ
لوسر واتوره رومانو و دیگري رادیو واتیکان. آیا به لحاظ اقتصادي، دولت ایتالیا از این رسانهها، مثلًا تله پاچه حمایت میکند؟ یا
اینکه از طریق اعانات کلیسا، به آنها کمک میشود؟ متولی رسانههاي رسمی مانند لوسر واتر رومانو یا رادیو واتیکان، خود واتیکان
است؛ اما اطلاع ندارم شبکههایی مثل تله پاچه، محل درآمد یا حامی اقتصاديشان از کجاست. دلیلی هم نمیبینم که دولت ایتالیا
در این مورد هزینه کند. یعنی دولت ایتالیا، حتی براي مقاصد سیاسی یا براي گسترش جهانی کاتولیک، سرمایهگذاري نمیکند؟
براي مثال، جمهوريخواهان آمریکا براي مقاصد سیاسی، کمک زیادي به کلیساهاي اوانجلیس و پروتستان میکنند. آیا دولت
ایتالیا چنین بهرهبرداريهایی از کلیساي کاتولیک نمیکند؟ بهتر است این سئوال را به صورتی کلّیتر پاسخ دهم. اصولًا موقعیت
دین، به معناي عام کلمه و متدینان به طور کلی، در ایالات متحدة آمریکا و اروپا، به معناي واقعی کلمه، با یکدیگر متفاوت است.
در آمریکا، به دلایلی مفصل که عموماً تاریخی است، دین بسیار قدرتمند و تمایلات دینی فراوان است. دین و کلیسا در آمریکا، به
لحاظ اجتماعی، تأثیرگذار و به لحاظ اقتصادي، ثروتمند است. مردم نیز همچنان مایلند به کلیسا کمک کنند؛ اما در اروپا، چنین
شرایطی وجود ندارد. البته به یقین، گسترش مسیحیت، حتی براي اروپاییان بیدین نیز مهم و پسندیده است؛ زیرا توسعۀ مسیحیت
نوعی سمپاتی گرایش به غرب و تمدن غرب ایجاد میکند. به هر روي، هر دولتی موظف است در چهارچوب قوانین، ضوابط و
مادههاي قانونی پیشبینی شده، بودجه را مصرف کند. مسائلی که گفتید، در قانون کشورهاي اروپایی لحاظ نشده است. البته در
وزارت خارجۀ برخی کشورهاي اروپایی، از جمله ایتالیا و فرانسه، بخشی به نام تعاون وجود دارد که براي تعاون و همکاري با
کشورهاي جهان سوم فعالیت میکند. دولتها میتوانند به نام وزارت خارجه و تعاون یا تعاونیهاي چند جانبه، بودجههایی را
صرف پروژههایی کنند که در نهایت، به تقویت مسیحیت در کشورهاي خاص میانجامد؛ مانند ساخت بیمارستانهاي مسیحی
کاتولیکی یا ساختن مدرسهاي با گرایش کاتولیکی در یک کشور جهان سومی. این شیوه، نه تنها در وزارت تعاون و امور خارجه،
بلکه در بخشهاي دیگر دولت، مانند نخستوزیري، ریاست جمهوري، سازمان مهاجرت و... وجود دارد. براي مثال، در طرحی به
نام پلیکان که کشور ایتالیا با هماهنگی واتیکان اجرا کرد، قرار شده بود جامعۀ آلبانی را اروپاییزه کنند و بخشی از این طرح نیز
گسترش مسیحیت کاتولیک در آلبانی بود. در این طرح، پیشبینی شده بود برخی از مسلمانانی که قصد دارند مسیحی شوند، مورد
حمایت قرار گیرند. در نتیجۀ این طرح که در اواخر دهۀ نود اجرا شد، تعدادي از مسلمانان آلبانی کاتولیک شدند؛ اما واقعیت این
است که حتی در ایتالیا و کشورهاي متدین مسیحی چون اسپانیا، ایرلند و کرواسی، ردیف بودجهاي براي کمک به فعالیتهاي
بیشتري، به ویژه در خارج از کشور، وجود ندارد. آیا کلیساي کاتولیک در پخش برنامههایش از طریق ماهواره، شبکههاي
اوانجلیس را رقیب خود به شمار میآورد؟ به عبارت دیگر، آیا برنامههاي مذهبی اوانجلیستها، مانند جلسههاي شفابخشی،
جلسههاي دعا و کنفرانسهاي گستردهاي که به لحاظ ماهیت، این عبادتهاي دستهجمعی با مناسک و ضوابط کلیساي کاتولیک
صفحه 11 از 50
تفاوت دارند، از سوي کلیساي کاتولیک، مورد انتقاد قرار میگیرد یا کلیساي کاتولیک این گونه برنامهها را عبادت مخلصانۀ دینی
میانگارد؟ این قبیل پرسشها که مربوط به رقابت میان شاخهها و فرق دینی است، بسیار پیچیده است و پاسخ کوتاهی ندارد. براي
درك چگونگی این رقابت و تبدیل رقابت به خصومت، باید ابتدا موقعیت کلیساي تبشیري را که عمدتاً پروتستان با منشأ
آمریکایی هستند به خوبی شناخت. در ضمن، باید تمایل پروتستانها براي جذب کاتولیکها را نیز در نظر داشت و توجه کرد که
این رقابت در کدام صحنهها انجام میشود. به عبارت دیگر، باید به این دو پرسش نیز پاسخ داد که آیا کاتولیکها، توسعه و
پیشرفت پروتستانها را در خارج از قلمرو کاتولیکی میپذیرند و آن را به نفع خود میبینند؟ یا اینکه حتی در خارج از قلمرو
کاتولیکی، در مقابل آنها میایستند؟ به عبارت دیگر، آنها را تا چه حدي تحمل و تا چه حدي تشویق میکنند؟ همۀ اینها
پرسشهایی است که در پی پرسش شما دربارة رقابت این دو فرقه، به ذهن خطور میکند. پاسخ به تمامی این پرسشها زمان
زیادي میطلبد؛ اما به اجمال میتوان گفت که تعارض و رقابت میان کلیساي کاتولیک و کلیساي جدید پروتستان با منشأ
آمریکایی یا همان اوانجلیس، به طور عمده، در کشورهاي آمریکاي لاتین بروز کرده است و روز به روز، بر شدت آن افزوده
میشود؛ زیرا کلیساي پروتستان در کشورهاي آمریکاي لاتین، بسیاري از کاتولیکها را جذب و آنها را پروتستان کرده است. در
واقع، پروتستانها در این منطقه، پا توي کفش کاتولیکها کردهاند؛ اما در مناطق دیگر، حتی در آفریقاي سیاه نیز این رقابت یا
خصومت به شدت آمریکاي لاتین نیست؛ زیرا در عموم قلمروهاي غیر آمریکاي لاتین حتی در خود اروپا، پروتستانها قصد
ندارند پا توي کفش کاتولیکها کنند. به همین دلیل، کلیساي کاتولیک در اروپا، به فعالیتهاي پروتستانها حساسیتی نشان
نمیدهد. آیا نمیتوان گفت ترویج مسیحیت پروتستان در آمریکاي لاتین، بخشی از هژمونی سیاسی دینی آمریکاست؟ یا باید این
اقبال اهالی آمریکاي لاتین را به تفاوت آموزههاي مسیحیت کاتولیک با پروتستان نسبت داد؟ دربارة ترویج مسیحیت در آمریکاي
لاتین، نقش رسانههاي قدرتمند آمریکایی را چگونه ارزیابی میکنید؟ واقعیت این است که توسعۀ پروتستانتیسم، امروز دیگر یک
جریان جهانی است. در حال حاضر، مسیحیت تبشیر کننده و بلکه عمدتاً مسیحیت پروتستانی آمریکایی در همه جاي دنیا، در حال
توسعه و رونق است. این کلیسا مورد حمایت نه تنها سیاست خارجی آمریکا، بلکه گروههاي منجی داخل آمریکا، به ویژه گروههاي
راستگراي سیاسی نیز است. براي پاسخ دقیق به این پرسش، لازم است دین و تحولات دینی در آمریکا و همچنین بیاعتنایی
زمامداران دهۀ 60 و 70 آمریکا به دین، بررسی شود. سپس باید چرخشی که در زمان رونالد ریگان، به دین و به ویژه راست دینی
پدید آمد، مورد تحلیل قرار گیرد. همچنین باید بررسی کرد که چگونه راست دینی از سقوط بلوك شرق، هیجانزده شد و چگونه
خود را بسیج کرد که مجموعۀ شرق اروپا و بلوك شرق را تحت نفوذ و حتی سیطرة خویش درآورد و این مسئله چه کنشها و
واکنشهایی در پی داشت. گروههاي راست در دهۀ 90 ، دستخوش تحولاتی درونی گردیدند که جاي تحلیل و بررسی دارد. آنها
در زمان بیل کلینتون، از قدرت دور بودند و در همان زمان، در حال پردازش تئوریک براي جهشی بودند که در سال 2000 ، با
آمدن جرج بوش پسر اتفاق افتاد. براي شناخت درست و دقیق کلیساي پروتستان، منهاي شناخت ریشههاي تئوریک و تئولوژیک
آن به لحاظ کلامی، باید تاریخ آمریکا، جامعۀ آمریکا و تحولات دینی آن جامعه و همچنین خود شخصیت ریگان و نوع
راستگرایی او، یا به عبارتی، ریگانیسم هم مورد بررسی قرار گیرد. به هر روي، این کلیسا در خدمت منافع سیاست خارجی
آمریکا، به ویژه سیاست خارجی جناح راست و راستگرایان آمریکاست؛ چنانکه از جانب آنان، حمایت و تقویت میشود. این
موضوعی پیچیده است که براي شناخت دقیق آن، مسائل بسیاري باید مورد مطالعه و تحلیل قرار گیرد. اینکه آیا این ترویج با
انگیزههاي مشخصی، اعم از سیاسی و اقتصادي صورت میگیرد یا مردم آن سامان رغبتی به تعالیم پروتستانی دارند یا نه، باید با
دقت و تأمل بیشتري بررسی شود. در همین آمریکاي لاتین، با پدیدهاي روبهرو بودیم، به نام الهیات رهاییبخش که توانست در
کشورهایی که زیر سلطۀ شدید کودتاچیان و سیاستهاي استعماري آمریکا قرار داشتند، کارگشا باشد. الهیات رهاییبخش چیست
صفحه 12 از 50
و چگونه توانست مبناي تحولات اجتماعی سیاسی آمریکاي لاتین قرار گیرد و اکنون در چه موقعیتی است؟ الهیات رهاییبخش
مؤلّفهاي کاتولیکی است که در میانۀ دهۀ 60 پدید آمد. در آن زمان، کلیساي رسمی کاتولیک در آمریکاي لاتین، نسبت به وضع
معیشتی و اقتصادي مردم و ظلم اقتصادي و اجتماعی موجود، بیتفاوت شده بود و همین مسئله زیربناي ایدئولوژیک الهیات
آزاديبخش قرار گرفت. الهیات آزاديبخش یک مسئلۀ سیاسی نبود. الهیات آزاديبخش قرار گرفت. الهیات آزاديبخش یک
مسئلۀ سیاسی نبود و اساساً در آمریکاي لاتین، مانند خاورمیانه نسبت به استقلال حساسیت وجود ندارد. الهیات آزاديبخش در بستر
کلیساي کاتولیک، تعالیم اولیۀ مسیح و کلیساي کاتولیک شکل گرفت و ناظر به واقعیت زندگی روزمرة مردم بود و از ظلم
اقتصادي اجتماعیاي که بر مردم میرفت، سخن میگفت. این جریان ادامه یافت تا اینکه در دهۀ هفتاد، موقعیت بهتري پیدا کرد و
در دهۀ هشتاد، قدرت بیشتري به دست آورد، تا جایی که ساندنیستها در نیکاراگوئه نیز به الهیات آزاديبخش گرویدند. این
جریان تا اوایل دهۀ نود ادامه داشت تا اینکه با سقوط بلوك شرق و فروکش کردن ارزشها و اندیشههاي سوسیالیستی در همه جاي
دنیا، الهیات آزاديبخش نیز موقعیت پیشین خود را از دست داد و اکنون تقریباً به بخشی از تاریخ بدل شده است. کلیساي
کاتولیک چه برنامههایی را از طریق شبکههاي تلویزیون پوشش میدهد؟ آیا جلسات عبادات دستهجمعی هم از این شبکهها به
نمایش درمیآید؟ در این صورت، کلیسا تا چه حد میکوشد جلوههاي هنري این جلسات را بیشتر کند؟ آیا سعی میکند آن را از
حالت آداب و مناسک رایج، خارج کند و بر وجه معنوي و تأثیرگذاري باطنی آن جلسات بیفزاید؟ کلیساي کاتولیک بسیار سنتی
است. البته ممکن است از منظر ما، کلیساي مدرن و متحولی به چشم بیاید؛ اما از دیدگاه خود کاتولیکها، به ویژه کاتولیکهاي
غربی، این کلیسا کاملًا سنتی و ملتزم به مبانی سنتی خویش است؛ به عکس کلیساي پروتستان، به ویژه پروتستانهاي آمریکایی که
هرگز به این معنا، به سنت التزام ندارند. رویکرد کلیساي پروتستان در نوع جدید و آمریکاییاش، با کاتولیکهاي محافظهکار و
سنتی متفاوت است. محافظهکاري کاتولیکها موجب شده تا تنوع در برنامههاي عبادي و در نتیجه، جذابیت برنامهها، تا حدّ زیادي
کاهش یابد. در ایران، اغلب سعی میشود. براي فعالیتهاي دینی، از تمامی عناصر مورد قبول اجتماع و هماهنگ با ضوابط دینی
استفاده شود. هنر دینی براي ما، فی نفسه داراي موضوعیت است و حتی هنرهایی چون تذهیب وجود دارد که به استخدام دین
درآمدهاند. به همین جهت، از دیگران نیز توقع همین شیوه و روش را داریم؛ اما حقیقت این است که در آنجا، جهان مسیحیت به
هیچ وجه، اینگونه نیست و این گستردگی استفاده از هنر در بیان مفاهیم دینی وجود ندارد؛ به ویژه در کلیساي محافظهکاري چون
واتیکان که برنامههایشان در ظاهر، بسیار تکراري است. براي مثال، مشابه نمایشگاههاي قرآنی که در ماه مبارك رمضان، در تهران
برگزار میشود، با آن همه جذابیت و گستردگی، در هیچ جاي دنیا وجود ندارد. اگر هم اسقف یا کشیشی در برنامههاي خود، از
روشهایی جدید و جذاب استفاده کند، مورد تأیید واتیکان قرار نمیگیرد و در رسانههایشان نمایش داده نمیشود. آیا میتوان
گفت پاپ پیشین سیاستهاي تبشیري خود را با رسانهها تنظیم کرده بود و ارتباطات بیشتري با رسانهها داشت؟ پاپ ژان پل دوم
یکی از مهمترین شخصیتهاي جهانی بود که تا حد امکان، از رسانههاي گروهی، به ویژه تلویزیون استفاده میکرد و به خوبی
میدانست چگونه باید از رسانهها استفاده کند. عمدة نفوذ پاپ ژان پل دوم به دلیل تخصص او در استفادة به موقع، و فراوان از
رسانههاي گروهی بود. او اصولاً یک مرد رسانهاي به شمار میآمد و از این جهت، یک استثنا بود. مشکل بتوان گفت که در
سالهاي اخیر، هیچ شخصیت سیاسی در سطح بینالمللی، به اندازة او از رسانهها استفاده کرده باشد. پاپ کنونی بدون شک،
شخصیتی رسانهاي نیست. او به لحاظ فلسفی و کلامی، یک تئولوگ است. در واقع، او یک شخصیت علمی است. وي به مدت 20
سال، در واتیکان، مسئول مجمع دکترین عقاید مسیحی بود که آنهم مسئولیتی علمی بود، نه اجرایی. ویژگیهاي شخصی او نیز به
گونهاي نیست که تمایل به استفادة وسیع از رسانه داشته باشد و اساساً به این کار معتقد نیست. به نظر میرسد سیاست او براي
مدیریت کلیساي کاتولیک و تصور او دربارة اولویتها و ضرورتهاي کلیساي کاتولیک، با ژان پل دوم به کلی فرق میکند. آیا
صفحه 13 از 50
در جهان کاتولیک، چیزي به نام تربیت مبلغانی که بتوانند در رسانه فعالیت کنند، وجود دارد؟ تا جایی که من اطلاع دارم، نزدیک
به سه دهه است که در دورة طلبگی کشیشها، درسهاي متعددي دربارة رسانهها و چگونگی کار با آن وجود دارد و اکنون نیز
تأکید بر این موضوع، بیش از دهههاي قبل است. پاپ پیشین چندین بار، در اینباره تذکر داد و تأکید میکرد باید نسل جدیدي از
طلاب و کشیشها به صحنه بیایند که به رسانهها اهتمام ویژه داشته باشند و بتوانند از رسانهها، استفادة بهینه ببرند. ادامه دارد...
، ماهنامه موعود شماره 84 پینوشت ?: برگرفته از: ماهنامۀ رواق هنر و اندیشه (مرکز پژوهشهاي اسلامی صدا و سیما)، سال 6
دورة جدید، پیاپی 64
عاشورا، محور سلوك
سید محمد مهدي میرباقري دو راه براي قرب به خداي متعال وجود دارد، یک راه که راه مرسوم میباشد، این است که انسان به
اندازه همّتی که دارد نتیجه میگیرد، در این بین اگر کفران کرد از هدایتهایی که شامل حالش شده، محروم میشود؛ لذا بعد از
وارد شدن به میدان مجاهدة باطنی، میزان شکر و کفر انسان، در امر هدایتش تأثیر دارد، ولی بعد از همۀ این زحمات، یکی از
مهمترین چیزهایی که در موفقیت انسان تأثیرگذار است، ابتلائات الهی است که، متناسب با موقعیت عبد، براي رشد معنوي او فراهم
میگردد؛ یعنی براي رشد انسان همۀ ریاضتها مفیدند، ولی هیچکدام به اندازة ابتلائات الهی، مؤثر نیستند. به عبارت دیگر
ابتلائات الهی بهترین نردبان سیر و سلوك است. بین ابتلائات و ریاضتها تفاوتهایی وجود دارد؛ از جمله بعضی از آفتهایی که
ریاضتها را تهدید میکنند، مثل عجب و خروج از حدّ تقصیر در بندگی و تکبر بر بندگان خدا، در ابتلائات الهی نیستند؛ البته باید
انسان در مجاهدههاي باطنی تلاش داشته، مواظب مفاسد آن باشد و خود را در آخر کار گنهکار دانسته، واقعاً تقصیر خود را در
بندگی ببیند؛ لذا خوب است براي در امان ماندن از عجب، عبادات و مراقبههاي اولیاي خدا و اصحاب ائمه(ع) را با عبادات خود
مقایسه کند حالا عبادات معصومین(ع) به جاي خود با این مقایسهها و محاسبهها بدهکاري انسان معلوم شده، تلاشهاي او در
مقابل عنایتها و نعمتهاي الهی خیلی ناچیز جلوه میکند. مخصوصاً اگر توجه پیدا کند که، این تلاشها با توفیق خداي متعال
بوده و بدون دستگیري خداوند، انسان موفق به هیچ کار خیري نمیشود: ما أصابک من حسنۀٍ فمن الله. 1. آثار و فواید ابتلائات
الهی به هر حال آفتهایی در ریاضتها بر خلاف ابتلائات الهی وجود دارد زیرا با بیماري، فقر و یا در جایی که لازم باشد آبرو
دادن، انسان دچار عجب و تکبر نمیشود؛ بلکه بالعکس حالت انکسار و شکستگی در درگاه الهی که از ارزشمندترین سرمایههاي
انسان است به وجود میآید، حتی یکی از برکات پیري، همین انکسار است، زیرا همۀ قوا معکوس میشوند: و من نعمّره ننکّسه
فی الخلق أفلا یعقلون. 2 نشاط، حافظه، سلامت جسم و ... کاهش مییابد و مقدمات انکسار درست میشود. یکی از بزرگان
خدمت آقاي فلسفی (واعظ معروف) بودیم، ایشان فرمودند: خداوند همه چیز را در پیري میگیرد، الاّ سرفه، به آقاي » : میفرمودند
پیري غرورهاي جوانی انسان را .« فلسفی گفتم: ولی به انسان در پیري حالت انکسار میدهد، ایشان خیلی این حرف را پسندیدند
که، احساس میکرد، همه عالم را میتواند، فتح کند، از انسان میگیرد و حالت بدهکاري به وجود میآورد، این براي رفتن سرمایۀ
خوبی است. ابتلائات الهی متناسب با گرفتاري مؤمن است. یعنی کسی که باید بیمار شود خداي متعال بیمار و کسی که باید فقیر
شود، فقیرش میکند. انسان گاهی اوقات در محاسبههاي خلوت خویش فکر میکند همۀ استانداردها را داراست؛ مثلًا عجب ندارد،
تعلق به دنیا در او نیست و ... یا اگر میفهمد، نمیتواند درمان بلاي الهی هم عیوب را نشان داده، هم آنها را رفع میکند. خدا
دوستی داشتیم، قبول میکرد محبت دنیا دارد و این چیز بدي است، اما میگفت: نمیتوانم از » : رحمت کند استاد ما را میفرمودند
امام سجّاد(ع) میفرمایند: .« دنیا دست بکشم! اما بعد از مرگ جوانش، همۀ علاقههایش از بین رفت لذا میگفت: از دنیا سیر شدم
چون مؤمن در سلامتی توفیق عبادت دارد و از .« خدایا، نمیدانم باید تو را در مقابل سلامتی بیشتر شکر کنم یا در مقابل بیماري »
صفحه 14 از 50
آن بهرهمند میشود، ولی در بیماري خداوند عبادتهایی برایش مینویسد که اصلًا فکرش را نکرده بود. نکتۀ دیگر اینکه خداي
متعال با این بلاها نه تنها خطاها را تدارك میکند بلکه؛ آنها را تبدیل به حسنات میکند. 2. انواع بلاها متناسب با ظرفیتهاي
مختلف بلاها گاهی کفارهاند، که معمولًا در افراد معمولی اینطور است. در روایات دارد که، پاي یکی از اصحاب، در هنگام ورود
را تلاوت کردند، « ما أصابکم من مصیبۀٍ فبما کسبت أیدیکم » پیامبر(ص)، به چهارچوب در برخورد و به زمین افتاد، حضرت آیۀ
طرف سؤال کرد: مگر چکار کرده بودم؟! حضرت فرمودند: چرا بسمالله نگفتی و با حالت غفلت از خدا وارد شدي؟ در خواصّ
اولیاي خدا، بلاها فقط ترفیع درجه است، مثل بلایی که براي سیّدالشّ هدا(ع) پیش آمد. البته این بلاها براي مؤمن رحمت و ابزار سیر
و سلوك است، ولی براي کافر تماماً عقوبت است. ظرفیت بلاها نیز متفاوت است، بعضی فقط صاحب بلا را نجات میدهد و
بعضی، براي صاحب بلا ضیافت است و عامل نجات براي دیگران، بعضی نیز ظرفیت تهذیب تاریخی دارند. در کتاب شریف کافی
گاهی صبر مؤمن عامل نجات یک قوم میشود، مثل تحمّل یوسف(ع) در مقابل آن بلاي بزرگ که، نتیجه آن، نجات » : نقل شده
3 زمانی که حضرت در چاه بود جبرئیل آمد و گفت: اینجا چه میکنی؟! فرمود: .« یک قوم از گرسنگی و مرگ و بتپرستی شد
برادران مرا انداختهاند. جبرئیل گفت: میخواهی نجاتت دهم؟ یوسف فرمود: تا خدا چه بخواهد. بعد هم میتوانست به مردم
بگوید: من برده نیستم، پیغمبر زادهام، مضاف بر اینکه، جاي یعقوب را میدانست و میتوانست برود، ولی تحمل کرد. همینطور
صبر مبلغان دین در بلاها، در ترك معصیت و در انجام طاعات، هم عامل رشد خودشان و هم عامل نجات یک ملت است، یعنی
انسان با صبر، مجراي عنایت حضرت حق میشود. مهمترین وسیله سلوك، بلاي اولیاي خدا، مخصوصاً اعظم بلاها و ابتلائات؛ یعنی
ماجراي سیّدالشّ هدا(ع) است، که در حقیقت ابتلاي رسولالله(ص) میباشد. این ابتلا، اعظم وسایل سلوك به سمت خداي متعال و
محور تهذیب همۀ جوامع و همۀ تاریخ است، حتی انبیاي اولوالعزم از این ابتلا بهرهمند شده، رشد کردند. سیر و سلوك با بلاي
4 آمده است؛ « و فدیناه بذبحٍ عظیمٍ » اولیاي الهی سریعالوصولتر و داراي منازل، مراحل و شرایط دیگري است. در روایتی ذیل آیه
ابراهیم(ع) پس از آنکه فرزند خود اسماعیل را براي قربانی برد و آن امتحان عظیم الهی را با موفقیت از سر گذرانید، و خداي متعال
5 عرضه داشت: من دوست داشتم فرزندم را در راه تو قربانی کنم تا به ثواب اعظم مصائب برسم، گویا « قد صدّقت الرؤیا » : فرمود
سؤال حضرت این است که، کجاي کار را کم گذاشتهام که این توفیق از من سلب شد؟ خداي متعال فرمود: ابراهیم! خودت را
بیشتر دوست داري یا پیامبر آخرالزمان را؟ حضرت فرمود: پیامبر آخرالزمان را. فرمود: فرزند پیامبر آخرالزمان را، یعنی
سیّدالشّ هدا(ع). بعد خداي متعال روضۀ سیّدالشّهدا(ع) را اینطور خواند که، ابراهیم کدامیک از این دو سنگینتر است اینکه، به امر
ما فرزندت را در منی قربانی کنی یا اینکه، فرزند پیامبر آخرالزمان را، انسانهایی که مدّعی هستند امت آن پیامبرند، بین دو نهر آب
مثل گوسفند سر ببرند؟!! 6 گویا میفرمایند: شما ظرف اعظم مصائب نبوده، تحمل آن را ندارید، اعظم مصائب از آن اعظم انسانها،
یعنی رسول خاتم(ص) است، آن هم نه قربانی کردن اسماعیل به صورت محترمانه، بلکه اعظم مصائب، مصیبت سیّدالشّ هدا(ع)
است، به دست امتی که هر چه دارند، به برکت رسول خاتم(ص) است، آن هم تحت عنوان تبعیت از او و فرمان خدا، فرزندش را
محکوم به ارتداد کرده، مثل یک گوسفند با افتخار سر از بدنش جدا میکنند. بعد گویا میفرمایند: ابراهیم، اگر میخواهی به ثواب
اعظم مصائب دست یابی، باید مصیبت سیّدالشّ هدا(ع) را درك کنی. با توجه به این دو محبتی که ابراهیم(ع) نسبت به رسول
اکرم(ص) و سیّدالشّ هدا(ع) داشتند، زمینۀ درك مصیبت سیّدالشّ هدا(ع) فراهم شد، به خصوص که آدم مبتلا، زودتر و بهتر ابتلا و
مصیبت دیگران را میفهمد، لذا شاید امتحان قربانی کردن اسماعیل، مقدمه درك مصیبت سیّدالشّ هدا(ع) بود. 3. بلاي امام
حسین(ع) محور تهذیب تاریخ واقعاً عاشورا هنوز براي ما در پردة ابهام است. در زیارت ناحیه مقدسه، حضرت امام زمان(ع)
میفرماید: اگر زمانه مرا به تأخیر انداخت و مقدّرات از یاريات بازم داشت و نتوانستم در رکاب تو با دشمنانت بجنگم، ولی از
صبح تا شب برایت گریه میکنم و به جاي اشک خون میگریم 7. یا در زیارت عاشورا میخوانیم: اي اباعبدالله، حقیقتاً این اندوه و
صفحه 15 از 50
مصیبت از ناحیۀ تو بر ما و بر همۀ اهل اسلام و آسمانها بر همۀ اهل آسمانها سنگین و بزرگ است. حتّی، در بارگاه قدس که
جاي ملال نیست سرهاي قدسیان همه بر زانوي غم است. ماجراي سیّدالشّ هدا(ع) جزو اسرار عالم است که چطور در دورة غربت
اسلام و در شرایطی که جبهۀ مقابل، احساس پیروزي مطلق میکرد و در کنار سر سیّدالشّهدا(ع) لعبت هاشم بالملک فلا خبرٌ جاء و
لاوحیٌ نزل 8 میگفت، این وتر موتور تنها شده، کار را تمام کرد و یک تاریخ را نجات داد، به سخن دیگر، جبهه باطل با یک نقشۀ
عظیم آمده بود تا به اسلام تیر خلاص بزند ولی نبیّ اکرم براي چنین روزي، سیّدالشّ هدا(ع) را تربیت کردند یعنی؛ در مقابل اعظم
مکائد شیطان، اعظم عبادات اتفاق افتاد، به طوري که، از خود ابلیس گرفته، که طبق بعضی از نقلها در وسط صحنه، میدانداري
میکرد تا تمام جنودش در کربلا حضور داشتند. 9 ابلیس یکی از دعاهاي مستجابش را براي کربلا گذاشته بود، وقتی که حضرت
در گودي قتلگاه بودند و تشنگی بر حضرت فشار میآورد، به خدا گفت: دعاي مستجاب من این است که خورشید را بر حسین،
بتابانی. طوري تابید که نگفتنی است، عطش مخصوص حضرت که معصومین(ع) روي آن حسّاس بودهاند و خداي متعال روضهاش
را براي حضرت آدم(ع) خوانده است نتیجۀ این گرماست، در همان حال، جبرئیل اجازه گرفت و حائل شد، حضرت فرمودند:
لذا شیطان تمام توان خود را به کار برد که یک نقطه ضعف از سیّدالشّ هدا(ع) !« کیست که بین من و حبیبم، حائل شده، برو کنار »
بگیرد و ایشان با تمام وجود ابلیس را زمینگیر کردند. روز حسین(ع)، محور ایّام الله: یوم الحسین(ع) محور ایّام الله است، ایّام الله به
و امام حسین(ع) در هر سه محورند، زیرا شعار لشکریان امام زمان(ع) در روز ،« ظهور، رجعت و قیامت » : سه روز تفسیر شده است
است و اولین نفر در رجعت، اباعبدالله الحسین خواهند بود در قیامت نیز، وقتی پرچم امام حسین(ع) « یا لثارات الحسین » ظهور
میآید معلوم میشود، هر چه آدم به درد نخور که در جهنم خود ابلیس با آنها دعوا میکند در طرف شیطان است و همۀ
آدمهاي خوب و به درد بخور، در طرف سیّدالشّ هدا(ع). از آن طرف، هزاران ملک براي یاري حضرت آمدند اما وقتی رسیدند
عاشورا تمام شده بود، لذا غبارآلود و غصهدار در کنار ضریح حضرت مشغول عزاداري هستند تا در دورة ظهور بیایند و انتقام
بگیرند، پس ملائکه نیز با بلاي حضرت سالکند. این بلا محور تهذیب تاریخ است و همۀ کسانی که هدایت شدهاند سر سفرة این
زیارت عاشورا ماجراي این ،« پدر بندگان خدا » شروع میشود، یعنی « السلام علیک یا أباعبدالله » بلا نشستهاند، لذا زیارت عاشورا با
ابوّت را که در بستر عاشورا واقع شده است، بیان میکند. چهارده معصوم(ع) را کنار بگذارید که آنها نیز نه نفرشان فرزندان
حضرت هستند، دیگران حتّی پیامبران اولوالعزم از آن عباد الهی هستند که ابوّتشان با سیّدالشّ هدا(ع) است. 4. مبتلا شدن انسان به
بلاي معصوم(ع)، راه سلوك با بلاي ایشان سلوك به بلاي سیّدالشّ هدا(ع)، یعنی؛ در این ماجرا وارد و با عاشورا سالک شدن. نه
فقط بلاي سیّدالشّهدا(ع)، بلکه بلاي چهاره معصوم(ع)، از جمله امام زمان(ع) که ایشان مبتلاترین انسانهاي عالمند، کیست که این
را بفهمد؟! راوي میگوید: بر امام صادق(ع) وارد شدیم، وضع حضرت متغیّر بود و به شدت گریه میکردند و میفرمودند: غیبت
تو خواب را از من گرفته است، سپس فرمودند: کتاب جفر را نگاه میکردم به غیبت حضرت و حوادث آن رسیدم. یکی از
بزرگترین درسهاي سورة یوسف این است که، حضرت یعقوب(ع) با غیبت ولیّ خدا چگونه برخورد کرده است، همیشه مشغول
بوده در حالیکه، پیغمبر خداست و مقام عصمت دارد، باید دائماً به خدا مشغول باشد، اگر گریه بر یوسف سلوكآور نبود، گریه
نمیکرد؛ چون انبیا حتی کار مباح هم انجام نمیدهند، چطور حضرت یعقوب(ع) اینقدر گریه نموده و نسبت به آنهایی که این کار
را کردهاند کظم غیظ میکند به طوري که چشمها سفید و کمر خم گردید، بعد هم متهم به جنون شد، باز هم دست بردار نبود.
عزیزٌ علیّ أن تحیط بک دونی » !؟ باید با بلا و غیبت ولیّ خدا اینطور برخورد کرد، نه اینکه ولیّ خدا مبتلاست، تو بخوابی
5 لزوم توجه به بلاي امام حسین(ع) براي سلوك باید این حالتها که اساس سلوك باطنی است، در انسان پیدا شود، 10.« البلوي
مهمترین نردبان سلوك این است که انسان چشم از عاشورا برندارد، لذا سلوك به بلا از بهترین نردبانهاست. بلاي ما، به اندازة
خود ما سلوك دهنده است، ولی بلاي سیّدالشّ هدا(ع) به اندازة عظمت حضرت. لذا در زیارت عاشورا بعد از طیّ مراحلی
صفحه 16 از 50
میخوانیم: و أسئل الله بحقّکم و بالشّأن الّذي لکم عنده أن یعطینی بمصابی بکم أفضل ما یعطی مصاباً بمصیبته مصیبۀً ما أعظمها و
أعظم رزیّتها فی الإسلام و فی جمیع السّمو?ات و الأرض. به هر حال بالاترین درجات مصیبت را میتوان در مصیبت
سیّدالشّ هدا(ع) داشت به این شرط که، مراحل قبلی طی شده باشد. بلاي سیّدالشّهدا(ع) همان سفینۀ حضرت است و یکی از بهترین
عبادتی که حضرت در گودي قتلگاه انجام دادند، میتوانست .« یا غیاثالمستغیثین » . راههاي ورود به این سفینه، توجه به بلاي اوست
همۀ عالم را بهشتی کند، اگر همۀ عالم میخواستند در عاشورا مثل حبیب بشوند، ممکن بود؛ الان هم ممکن است، زیرا این ظرفیت
عبادت حضرت است. بلاي امام زمان(ع) در زمان فعلی جزو اعظم ابتلائات است، اینکه در بعضی از روایات، غیبت حضرت تشبیه
به غیبت حضرت یوسف(ع) شده، بیجهت نیست. هم چنانکه مبتلاترین آدمها در غیبت یوسف، خود یوسف بود در غیبت
صاحبالزمان(ع)، نیز مبتلاترین شخص، خود حضرت است؛ لذا غیبت براي صاحب آن، آسان نیست. 6. طمعۀ شیطان شدن عبادت،
در صورت عدم توجه به بلاي ولیّ خدا باید چشم را از ولیّ خدا و بلاي او برنداشت، والّا شیطان انسان را میبرد، عبادات و
ریاضات نیز طمعۀ شیطان میشود. غزالی با آنکه، میگویند: معلّم اخلاق، سالک و ریاضت کش بوده، همۀ زحماتش به نفع یزید
تمام شده؛ در مورد لعن یزید میگوید: یزید را لعن نکنید، شاید او دستور نداده باشد. حال آنکه یزید را خیلی از اهل سنت
جایزاللعن میدانند. از او سئوال میکنند: آیا بگوییم اللّهمّ العن قتلۀ الحسین؟ میگوید این را هم نگویید؛ اي بی انصاف، تو معلّم
اخلاقی؟! چرا همۀ آبروي خودت را در ترازوي یزید میگذاري و یزید و قاتلان امام حسین(ع) را تطهیر میکنی؟ این سلوك،
ریاضت، عبادت و علم بدون بلاي ولی خداست که شیطان، بزرگتر از اینها را دارد. همین آدم در کتاب سرّالعالمین میگوید:
بی انصاف، .« ذکر مقتل حسین بر واعظ حرام است؛ زیرا بغضها را بر علیه صحابه تحریک میکند و آنها از پرچمداران دین هستند »
عاشورا چه ربطی به صحابه دارد؟! مگر یزید، ابن زیاد، عمر سعد و شمر از صحابه بودهاند؟! البته خودش به خوبی میداند که
عاشورا کار یزید (به تنهایی) نیست... . 7. محور درگیري با جبهۀ باطل شدن، نتیجۀ سلوك با بلاي ولیّ خدا این سلوك آدم را
سلمٌ لمن سالمکم و حربٌ لمن » : درویش نمیکند، بلکه سالک با بلاي سیّدالشّ هدا(ع) محور درگیري با باطل در عالم میشود
در یک جبهه وفا و در جبهه دیگر یکپارچه آتش است. همچنین این سلوك لعن و سلام و رحمت میآورد. اینکه « حاربکم
سخن باطلی است؛ زیرا از بلا ،« سیّدالشّ هدا(ع) در ضیافت است، یعنی باید خندید، شما که گریه میکنید محجورید » : میگویند
نمیتوان با خنده بهرهمند شد، ضیافت است اما ضیافت بلا، که ورود به آن، آن حداقل با گریه است، تا جاییکه از گریه بمیري.
مراحل بلا از مدخل پیوند عاطفی، روحی و گریه شروع میشود، لذا؛ وقتی که به امام سجّاد(ع) اعتراض میکنند که، حزن و گریۀ
حضرت یعقوب(ع) یک فرزندش غائب شد، آنقدر گریه کرد، من در یک روز دیدم، پدرم و » : شما کی تمام میشود؟ میفرمایند
11 مسلماً گریۀ حضرت، گریه بر پدر نبوده؛ بلکه گریه بر ولیّ خدا بوده ؟« تعداد زیادي از اهل بیتم را ذبح کردند، چطور گریه نکنم
که براي ایشان سلوك میآورد. بعد از آنکه حضرت یوسف و حضرت یعقوب(ع) به هم رسیدند، یعقوب با اصرار از یوسف
برادران مرا سر چاه بردند سپس گفتند: » : خواست که، قصه خودش را تعریف کند، یوسف هم بخشی از آن را اینگونه فرمودند
لباسهایت را در بیاور، قسمشان دادم، اگر میخواهید به چاه بیندازید، لختم نکنید، یکی از برادران کارد کشید و گفت: اگر
لباسهایت را در نیاوري میکشمت، بعد عریان مرا به چاه انداختند، به اینجا که رسید، حضرت یعقوب(ع) غش کرد، وقتی که به
کدامیک از ما وقتی گفتند: امام .« هوش آمد گفت: بقیه را بگو، حضرت یوسف فرمودند: مرا معاف بدارید، بقیهاش گفتنی نیست
حسین(ع) را عریان کردند، غش کرده است؟ اصلًا جریان حضرت یوسف(ع) و امام قابل مقایسه است؟ حضرت یعقوب در اوج
قدرت، نمیتواند تحمّل بکند؛ لذا نمیتوانند روضۀ امام حسین(ع) را در بهشت براي اهلش بخوانند، در حالیکه، در بهشت همه
، 3. کلینی، اصول کافی، ج 3، ص 345 . 2. سورة یس ( 36 )، آیۀ 68 . چیز تمام شده است. 12 پینوشتها: 1. سورة نساء ( 4)، آیۀ 79
6. تفسیر . 5. سورة صافات ( 37 )، آیۀ 105 . باب آنچه خداوند به وسیله مؤمن دفع میکند. 4. سورة صافات ( 37 )، آیۀ 107
صفحه 17 از 50
« ان الرجل لیهجر » 8. این سخن یزید دنباله . نورالثقلین، ج 4، ص 430 و تفسیر البرهان. 7. علامه مجلسی، بحار، ج 98 ، ص 320
است. با این فرق که اولی در پرده تقیه گفته شده ولی یزید احساس میکرد هر چه مانع بوده برداشته است و کسی به او اعتراض
نمیکند، یک مانع بود آن هم سرش جلو من است، لذا هر چه در باطن داشت صراحتاً گفت: به عبارت دیگر؛ یکی منافقانه است و
اراده آنها را از طریق اراده « لعن الله امۀً اسّست أساس الظلم و الجور علیکم » دیگري کافرانه. 9. لذا در زیارت عاشورا آمده است
. یزید و عمر سعد در عاشورا حضور یافته و آنها شریک قتل و شهادت حضرت هستند و بر این عذاب میشوند. 10 . دعاي ندبه. 11
12 . از طرفی عظمت مصیبت حضرت آنقدر زیاد است که همه پیامبران و موجودات براي . کامل الزیارات، ص 213 ، باب 35
حضرت گریستهاند، از طرف دیگر میدانیم همه افعال ایشان عین عبادت است و روایت داریم که آنها مأمور به تکالیفیاند که
بنابراین مصیبتی که حضرت در گودال قتلگاه «... إنّ أمرنا صعبٌ » دیگران آن تکالیف را ندارند. علاوه بر این روایت داریم که
کشیدهاند فقط در ظرف تحمل معصومی(ع) است نه دیگران و اگر باطن آن مصیبت آشکار شود دیگران قدرت تحمل آن را حتی
در بهشت ندارند، زیرا ولی الهی از عالم انوار آمده تا عالم را به سمت نور ببرد او را عطشان، گرسنه و ... بین دو نهر آب در حالی
که زن و بچهاش در معرض تعرض دشمناند (و با اینکه قدرت دارد همۀ آنها را با اشاره زمین ببرد) شهید میکنند و سرها را به نیزه
میزنند و ...
امام مهدي (ع)، مظهر کمال
محمد مهدي خالقی اشاره: تکاپوي انسان براي رسیدن به جامعهاي است که همۀ شرایط کمال وي در آن فراهم باشد. انبیا و اولیاي
الهی هم این مطلب را مطرح و در پی تحقق آن بودهاند اما آنچه تاکنون اتّفاق افتاده عدم وجود شرایط براي ایجاد یک نظام
هماهنگ و جهانی الهی است. خداوند متعال در قرآن کریم وعده داده که این شرایط در آخرالزّمان به وجود خواهد آمد. پیامبر
اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) نیز فرمودهاند که زمینههاي تکامل انسان، در زمان حضرت مهدي(ع) ایجاد خواهد شد. در این مقاله
چگونگی شرایط و خصوصیات آن زمان از زبان ائمه اطهار، با تأکید بر کلام امیر مؤمنان(ع) مورد توجّه قرار گرفته است. هدایت
خداي جهان خالقی حکیم است و هیچ موجودي را بیهوده و عبث نیافریده، چون خلق بیهدف نشانۀ ضعف و ناآگاهی است و این
ویژگیها نمیتواند در خداوند وجود داشته باشند. او هر مخلوقی را براي هدفی حکیمانه آفریده و آن را به سوي هدفش هدایت
میکند. وقتی به جهان و موجودات مینگریم آنها را یک مجموعۀ منظم و داراي نظام که در مسیري معین رو به سوي هدفی خاص
حرکت میکند میبینیم. این حرکت حرکتی به سوي کمال است، و همۀ موجودات به سوي کمال در حرکتاند. اصولاً تمام
حرکتها در جهان نوعی حرکت کمالی هستند بدین معنی که خداوند هر موجودي را که آفریده، او را به کمال خاص خود
رهنمون گشته است. 1 در تعالیم کتاب آسمانی و آموزههاي معصومین(ع) چنین روایت میشود که: جهان منظم و داراي هدف بوده
(هدایت عامه) انسان هم موجودي هدفمند و داراي هدف خاص و براي رسیدن به این هدف (هدایت خاص انسان) هم عقل و
اختیار (به عنوان ابزاري درونی) و پیامبران و کتب آسمانی (به عنوان ابزاري بیرونی لازم و ضروري میباشند. خداوند متعال که
آفرینندة انسان است، بهترین کس براي خبر دادن از آینده و دادن برنامه براي سعادت انسان است. پیامبران را براي ابلاغ این اخبار و
برنامهها به بشر، مبعوث نموده است. علی ع) دلیل بعثت پیامبران را چنین بیان مینمایند: خداوند پیامبران خود را مبعوث فرمود و هر
چند گاه متناسب با خواستههاي انسانها، رسولان خود را پی در پی اعزام کرد تا وفاداري به پیمان فطرت را از آنان باز جویند و
نعمتهاي فراموش شده را به یادآورند. و با ابلاغ احکام الهی حجت را بر آنها تمام نمایند و توانمندي پنهانشده عقلها را آشکار
ساخته، نشانههاي قدرت خدا را معرفی نمایند. 2 در ادامه خطبه مولا چنین میفرمایند: خداوند هرگز انسانها را بدون پیامبر، یا
کتابی آسمانی، یا برهانی قاطع و یا راهی استوار رها نساخته است. 3 بنابراین فلسفۀ ارسال رسل و انزال کتب، بیان و ترسیم راه الهی
صفحه 18 از 50
همراه با حجتها و برهانهاي قاطع و احکام روشن در هدایت انسان میباشد. امام(ع) دربارة دلیل بعثت نبیّ اکرم و وجود ایشان، به
تکمیل دوران نبوّت اشاره نموده، میفرمایند: تا اینکه خداوند سبحان براي وفاي یه وعدة خود و کامل گردانیدن دوران نبوّت،
حضرت محمد(ص) را مبعوث کرد. پیامبري که از همۀ پیامبران پیمان پذیرش نبوّت او را گرفته بود و نشانههایش شهرت داشت
تولدش بر همه مبارك بود. 4 در کتب آسمانی قبل از پیامبر اکرم(ص) تمامی مشخصات آن حضرت ذکر شده بود. چنانچه در قرآن
آمده است: کسانی که به آنان کتاب (آسمانی) دادیم (یهود و نصاري) محمد(ص) را همانند فرزندان خود میشناسند. 5 ضرورت
نصب امام در تکمیل مبحث هدایت، امیرالمؤمنین(ع) مسئلۀ ضرورت وجود امام پس از پیامبر را بدین شکل مطرح میکنند: رسول
گرامی اسلام(ص) در میان شما مردم جانشینانی برگزید که تمام پیامبران گذشته براي امتهاي خود برگزیدند، زیرا آنها هرگز
انسانها را سرگردان رها نکردند و بدون معرّفی راهی روشن و نشانههاي استوار، از میان مردم نرفتند. 6 همه پیامبران و حجّتهاي
الهی آمدهاند تا این شرایط براي انسان فراهم شود. هر چند ایشان نهایت سعی خود را نمودهاند امّا به دلیل شرایط زمانی و مکانی و
دشمنان، هیچکدام از آنها نتوانستهاند این شرایط را به نحو کامل فراهم نمایند. البّته در پرتو نور الهی پیامبران و امامان(ع) افراد
شایستهاي در هر دوره به درجات عالی انسانی و ایمانی رسیدهاند که بسیار محدود میباشند، امّا همه آحاد جامعه نتوانستهاند از این
شرایط استفاده کنند و به کمال مطلوب برسند. زیرا اگر اینگونه نبود میبایست در یک برهه از زمان هیچ فرد مشرك و ملحدي در
جامعه وجود داشته باشد. همه پیامبران انسانها را وعده به آمدن نبیّ اکرم(ص) دادهاند چنانکه در مطلب قبل آوردیم مولا علی(ع)
در مورد پیامبر گرامی اسلام فرمودند: (خداوند) از همه پیامبران پیمان پذیرش نبوّت او را گرفته بود. 7 نبّی اکرم(ص) و ائمّه
معصومین(ع) هم وعده به آمدن حضرت صاحبالامر(عج) دادهاند و وعده نمودهاند که در زمان این حجت الهی تمام شرایط براي
رشد و کمال انسانی فراهم میگردد و همه انسانها در این زمان به کمال میرسند. اسباب کمال در حکومت مهدوي عواملی که
منوّر شدن » ، حکومت حضرت مهدي(عج) را موجد شرایط کمال انسانی میسازند. 1. مهمترین عامل و مهیا کنندة تمام شرایط
است و خداوند با عنایت ویژهاي که به آن حضرت دارد، خود، شرایط ظهور و تحقق آرمانهایشان را فراهم « زمین به نور الهی
میسازد. در روایات از این موضوع، تعبیر به اشراق گردیده است از جمله مفضل بن عمر گوید از امام صادق(ع) شنیدم که
2. همچنانکه از اسم حضرت(مهدي) پیداست . میفرمودند: همانا چون قائم(ع) قیام کند زمین به نور پروردگارش روشن میشود 8
ایشان به همۀ امور، کاملًا هدایت شدهاند و هیچ امر مخفی بر ایشان پوشیده نیست. بنا به فرمایش امام صادق(ع) که میفرمایند: زیرا
او بر امري پوشیده هدایت میشود. 9 در نتیجه دیگران را نیز از جمله به امور مخفی و پوشیده هدایت میکند. 3. ایشان صاحب
حکومت عدلاند. حضرت صاحب عدل مطلق، فراگیر، جهان شمول و بدون قید هستند، امام زینالعابدین(ع) در این باره
میفرمایند: امام مهدي(ع) زمین را از قسط و عدل پر میگرداند. 10 بنابراین در آن نظام روحیّه التیام، خوگرفتن دلها به یکدیگر بر
جان و روح حاکم میگردد. اینهمه دزدي، خیانت، جنایت و قانون گریزي که در جوامع بشر دیده میشود دلیل عمدهاش وجود
جور و ستم در قوانین حاکم بر کشورها و یا جور و ستم در مقام تطبیق و اجراي قوانین است. مولا علی(ع) نتیجۀ رابطۀ عادلانه بین
حاکم و مردم را چنین بیان مینمایند: آنگاه که مردم حقّ رهبري را ادا کرده و زمامدار حقّ مردم را بپردازد، حقّ در آن جامعه عزّت
مییابد و راههاي دین پدیدار و نشانههاي عدالت برقرار و سنّت پیامبر پایدار میشود. پس روزگار اصلاح شده، مردم در تداوم
حکومت امیدوار، و دشمن در آرزوهایش مأیوس میگردد. 11 آنچه مسلّم است اینکه فقط در زمان حضرت مهدي امام زمان(ع)،
این شرایط به وجود میآید، یعنی هم والی حقّ رعیت و مردم را به کمال رعایت میکند و هم مردم حقّ والی را. البته والیانی چون
مولا علی(ع) حقّ رعیّت را به تمامی و کمال آن ادا نمودهاند امّا طرف دیگر یعنی مردم این استعداد و آمادگی را نداشتند که حقّ
والی خود یعنی مولا علی(ع) را رعایت نمایند. نه تنها ایشان را همراهی نکردند بلکه در بسیاري از موارد در مقابل ایشان ایستادند و
حتّی جنگها بر علیه ایشان به راه انداختند و نهایتاً حضرت را به شهادت رساندند. قابل توجه اینکه زمانی یک حاکم، یا هیئت
صفحه 19 از 50
حاکمۀ یک کشور میتوانند عدالت را در جامعه گسترش دهند که زمینۀ روحی پیاده شدن عدل توسط مردم فراهم شده باشد. اگر
عدل بودن دستوري هرچه عادلانه و به حق از سوي مردم درك نشود، هر چند حاکم یا حاکمان تلاش نمایند باز هم در مقام
اجرا با مشکل روبرو میشوند. براي مثال اگر بهترین قوانین راهنمایی و رانندگی در کشوري طرّاحی شده و خبرهترین افراد براي
اجراي آن نظارت داشته باشند تا زمانی که مردم ضرورت آنرا درك نکنند، ارتکاب تخلفات توسط گروهی از آنان امري بدیهی
است. قبضهاي سنگین جریمه در ارتباط با رانندگی گواهی روشن بر این مطلب است. حال ببینیم در زمان حضرت صاحبالامر
براي مردم چه اتّفاقی میافتد و به زبانی دیگر مردم زمان حکومت حضرت ولیعصر(ع) چه خصوصیّتی خواهند داشت که آمادگی
پذیرش قوانین عادلانه حضرت را به کمال دارند: اول، علم در زمان حضرت به کمال می رسد یعنی حضرت ولیعصر(ع) پرده از
تمامی علوم مقدور بشر برداشته، آن را به کمال در اختیار مردم قرار میدهند. شاهد این موضوع کلام گهربار حضرت امام
صادق(ع) است که میفرمایند: علم و دانش بیست و هفت حرف (بیست و هفت شاخه و شعبه) است تمام آنچه پیامبران الهی براي
مردم آوردند دو حرف بیش نبود و مردم تاکنون جز آن دو حرف را نشناختهاند. اما هنگامی که قائم ما قیام کند، بیست و پنج
حرف (بیست و پنج شاخه و شعبه) دیگر را آشکار و در میان مردم منتشر میسازد و دو حرف دیگر را به آن ضمیمه میکند تا
بیست و هفت حرف آن منتشر گردد. 12 دوم، شعور و احساس مردم بسیار بالا میرود به حدّي که میتوانند این نظام عادلانه را
تحمل و حتی خود، در اجراي آن نقش اساسی داشته باشند. حضرت صادق(ع) میفرمایند: هنگامی که قائم ما قیام کند خداوند
آنچنان گوش و چشم شیعیان ما را تقویت میکند که میان آنها و قائم (رهبر و پیشوایان) نامهرسان نخواهد بود. با آنها سخن
میگوید و سخنش را میشنوند و او را میبینند در حالی که او در مکان خویش است (و آنها در نقاط دیگر جهان). 13 سوم، به
آنها حکمت داده میشود که مهمترین عامل در ایجاد شرایط اجراي عدالت در جامعه است، زیرا نشانگر درك بالاي مردم آن
زمان و انجام امور بر اساس عقل و خرد است و کسی که حکیم باشد کار خلاف عقل انجام نمیدهد. امام باقر(ع) میفرمایند: در
زمان حضرت صاحب، به خلق، تا آنجا حکمت داده میشود که زن در خانۀ خود حکم میکند به کتاب خداوند و سنت رسول
خدا. 14 اما رهبري و اجراي عدالت حضرت مهدي(عج) چه خصوصیّاتی را داراست و چگونه میتواند عدالت، فضایل، مکارم
اخلاقی و در یک کلام تمام خوبیها را بر جهان حاکم نماید. اولًا: امام زمان(ع) بندگان خدا را براي خدا دوست دارد و براي او
همه بندگان خدا یکسان و مساوي هستند، چه مرد و چه زن چه کوچک و چه بزرگ و هر نژاد و قوم که باشند. البته این سیرة همه
اجداد طاهرین ایشان(ع) بوده است بر خلاف اکثر حاکمان که مردم را براي خود و در جهت منافع خودشان میخواهند. امام علی
ع) میفرمایند: مردم من شما را براي خدا میخواهم و شما مرا براي خودتان. 15 امام زمان(ع) نیز مردم را براي خدا میخواهد و
کسی که مردم را براي خدا بخواهد تنها حکم خدا را بر ایشان جاري میسازد. ثانیاً: دانش امام دانشی وسیع و گسترده است و
احاطۀ کامل به همۀ ابعاد عدالت و فرودگاههاي آن دارد. امیرالمؤمنین(ع) در اینباره میفرمایند: زره دانش بر تن دارد و با تمامی
آداب و معرفت کامل آن را فرا گرفته است. 16 ثالثاً: حکم و قضاوت ایشان است که زمینۀ اجراي عدالت را فراهم مینماید. زیرا
حضرت با علم الهی حکم نموده و براي حکم دادن نیاز به بیّنه و دلیل ندارد و خود، گناهکار و خاطی را با علم خدایی کاملًا
میشناسد. امام صادق(ع) فرمودند: دنیا به پایان نخواهد رسید تا اینکه مردي ازما اهل بیت خروج نماید. در حالی که با حکم و
داوري مینماید و از مردم بیّنه و دلیل نمیخواهد. 4. زمین تمام ذخایر و ثروتهاي خود را در اختیار حضرت قرار میدهد و امام
آنها را در بین مردم تقسیم مینمایند، مردم تا آنجا غنی میشوند که هیچ فردي که بتوان به او صدقه داد پیدا نمیشود. امام
صادق(ع) میفرمایند: در زمان ظهور (حضرت مهدي(ع)) زمین گنجهاي خود را آشکار سازد، بدان سان که مردم در روزي زمین
گنجها را ببینند و براي احسان کردن به کسی به وسیلۀ مال خود یا دادن زکات به او جست وجو کنند، ولی هیچ کس را نیابند که
احسان یا زکات را بپذیرد و مردم به واسطۀ آنچه خداوند بدانها روزي کرده همگی بی نیاز و توانگر شوند. 18 به همین دلیل کسی
صفحه 20 از 50
نیازي نمیبیند که به حقوق دیگران تجاوز نماید و هر کس هر چه بخواهد در اختیار دارد. البته رشد عقلی، علمی و ایمانی انسانها
این امر را تقویت مینماید. امام باقر(ع) وجود امنیت و برادري در آن زمان را بدینگونه بیان مینمایند: به هنگام رستاخیز امام
قائم(ع) آنچه هست دوستی و یگانگی است، تا آنجا که هر کس هر چه نیاز دارد از جیب دیگري برمیدارد بدون هیچ ممانعتی. 19
جمعبندي از این نوشتار این نتیجه به دست میآید که شرایط تحقق آرمانهاي انسان چه به لحاظ مادّي و چه معنوي تنها و تنها
در زمان تشکیل حکومت حقّه حضرت مهدي(ع) ارواحنا له الفداء ایجاد میگردد. از لحاظ مادي انسان امید رفاه کامل در
زندگی را دارد که با توجه به تکامل علوم و برکت خداوند در زمین و فراوانی ثروت، کاملترین شرایط رفاه مادّي انسان به وجود
میآید. آبادانی، فراوانی نعمت، رشد و توسعۀ تکنولوژي، ظهور برکات زمین و توسعه امنیت از جمله نتایج تشکیل آن حکومت
است. از لحاظ معنوي نیز تمام شرایط رشد معنوي انسانی در آن روزگار محقق میشود. تکامل عقول، اشراق نور الهی بر زمین و بر
دل و جان بندگان خدا، نابودي کامل دشمنان انسانیّت و استقرار دین الهی شرایط را براي رشد معنوي همۀ حقطلبان فراهم
میآورد. پینوشتها در دفتر مجله موجود است.
مواجهه غرب